مثل شبنم رو برگ گل دل تو سینه می زنه
هر لحظه امکان داره که از دست عشق بشکنه
بهتره تنها بمونم تا دیگه عشق نشم
این چه نوع انصافیه که قلب سنگ دارم تنه
ای هوای عاشقی از توی قلبم برو
خسته ام از زندگی دیگه نمی خوام تو رو
ای هوای عاشقی از توی قلبم برو
خسته ام از زندگی دیگه نمی خوام تو رو
آسمون تو همدلی کن با اشک چشمم ببار
نگذار تا احساس کنم که تنها شدم روزگار
خون گریه کردم هر زمان حس کردم عاشق شدم
آخر راه عاشقی یا غمه یا انتظار
ای هوای عاشقی از توی قلبم برو
خسته ام از زندگی دیگه نمی خوام تو رو
ای هوای عاشقی از توی قلبم برو
خسته ام از زندگی دیگه نمی خوام تو رو
ای هوای عاشقی از توی قلبم برو
خسته ام از زندگی دیگه نمی خوام تو رو
نظرات شما عزیزان: